ماییم و نوای بی نوایی بسم الله اگر حریف مایی
غوغای عشق | ||
|
هيچ کس اشکي براي ما نريخت هر که با ما بود از ما مي گريخت چند روزي هست حالم ديدنيست حال من از اين و آن پرسيدنيست گاه بر روي زمين زل مي زنم گاه بر حافظ تفاءل مي زنم حافظ ديوانه فالم را گرفت يک غزل آمد که حالم را گرفت: ما زياران چشم ياري داشتيم خود غلط بود آنچه مي پنداشتيم نظرات شما عزیزان: |
|
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |