ماییم و نوای بی نوایی بسم الله اگر حریف مایی
غوغای عشق | ||
|
این لحظه ها تنم یک آغوش گرم می خواهد با طعم عشق نه هوس این لحظه ها لبانم رطوبت لبهایی را می خواهد با طعم محبت نه شهوت این لحظه ها گیسوانم نوازش دستی را می خواهد با طعم ناز نه نیاز این لحظه ها تنی می خواهم که روحم را ارضا کند نه جسمم را
اگه تا روز قیامت داشتنت نباشه قسمت چشم به راه تو می مونم با دلی پر از صداقت اگه با اشکای گرمم دل سنگ برام بسوزه
بری و از من جدا شی اگه باشی و نباشیمن فقط عاشقت هستم مرحمی رو قلب خستم
من فقط عاشقت هستم مرحمی رو قلب خستم
می گذرم از هر چه دارم اگه باشی عاشق من
این تویی که می پرستم سر سپرده تو هستم
یا که در حسرت عشقت روحم از بدن جدا شه اگه قلبمو شکستی رفتی واز من گسستی
نه فقط عاشقت هستم مرحمی رو قلب خستم این تویی که می پرستم سر سپرده تو هستم
حیف که اون روزهای خوب خیلی زود تموم شدن با یه چشم بهم زدن همشون ویرون شدن ما میخواستیم یک شبه ره صدساله بریم برای لبهای عشق شعر خوشبختی بگیم من و تو تنهای تنها واسه ی امروز و فردا یه قصر کاغذی ساختیم تموم هستی رو باختیم ... میخوام اینو بدونی دل من مرده دیگه توی سینه زدنو از یادش برده دیگه دیگه اون روزها گذشت همه ی خاطره ها دست سنگین سکوت پل سرد بین ما من و تو تنهای تنها واسه ی امروز و فردا یه قصر کاغذی ساختیم تموم هستی رو باختیم ... دیگه حتی اسم من بالبات ناآشناست سرنوشت عشقمون بازیه دست خداست برای برگشت ما دیگه خیلی دیر شده سرنوشت من و تو به غمی زنجیر شده... من و تو تنهای تنها واسه ی امروز و فردا یه قصر کاغذی ساختیم تموم هستی رو باختیم ... من هنوز چیزی نگفتم که تو طاقتت تموم شد باقیشو بگم میبینی گریه هات کلی حروم شد من که آسمون نبودم اما عشق تو یه ماهه سرزنش نکن دلم رو به خدا اون بی گناهه بازکه ابری شد نگاهت بغضتم واسم عزیزه اما اشکات رو نگه دار. نذار این جوری بریزه حس من خیلی عجیبه:دوست دارم پیشم بشینی من نگاهت بکنم تا تو چشام عشقو ببینی بدجوری دیوونتم من فکرنکن این اعتراضه همیشه نبودن تو کرده این دل رو کلافه می دونم فرقی نداره واست عاشق بودن من می دونم واست یکی شد بودن و نبودن من اولش گفتم یه حسه یا یه احترام ساده امابعددیدم یه عشقه تازه اندازه اش زیاده بیاو مثل گذشته جز به من به همه شک کن تنهایی سخته اما نه اونقدر که فکرشو میکنونی فقط میشینی کنج یجا و ساعت های طولانی به نقطه ای خیره میشی و انواع فکر های جور و ناجور میاد سراغت فکر اینکه چی شد؟ کجا رفت؟ با کی رفت؟چرا رفت؟.......................... تنهایی بد نیست اما اگه بتونی دووم بیاری خودتو نمیکشی خودتو میبازی و این شاید بدتر از مرگه ان چنان منتظرم ان چنان منتظر نامه ای از سوی تو ام که اگر نامه رسان دشمن جان باشد گرگ بیابان باشد قدمش میبوسم تا که دلباخته بره شود بهترین عاشق این دره شود و اگر در نامه ننویسی چیزی همه احساس تورو در همان صفحه بی حرف و کلام مو به مو خواهم خواند به رهت خواهم ماند بهر من نامه بده بهر من نامه بده
بذاری با هرکی دوست داره زندگی کنه... بشکنی که بهش ثابت بشه از ته دل عاشقشی... بگی دوستش داری... داری کسی رو تو زندگیت داری یا نه؟با تمام قدرت و شجاعت و با افتخار بگی آره کسی تو همه ی دنیاست... دلگیر شه... بکنی... فراموش کنه... وقتی سیراب شدی بندازیش دور... خیلی رک بهش بگی دیگه نمیخوامت...سعی کن از همون اول که باهاش دوست نشی که زندگي يعني مسيري رو به آب زندگي يعني نه بيداري نه خواب
کاغذهای سفید دفترم هرگز برای نوشتن دلتنگی هایم کافی نیست ... دریایی باید برای قلم زدن و آسمانی باید برای نگریستن و ابری برای گریستن .... و شاید رنگین کمانی برای دوست داشتن ! نه ...! دریا هم برای نوشتن کافی نیست بس دلم تنگ است ... ! |
|
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |