ماییم و نوای بی نوایی بسم الله اگر حریف مایی غوغای عشق

قالب پرشین بلاگ


غوغای عشق
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان غوغای عشق و آدرس delkade.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





تقدیم به عشقم :

 

از خدا خواستمت...نه از خودت...

 

اگه یه روزی تورو ازم بگیره هیچی نمیتونم بگم

 

چون خودش تورو داد

 

و خودشم گرفته...

 

اگه یه روزی نشه که دیگه باتو باشم

 

میام اینجا فقط مینویسم: خدا نخواست ما باهم باشیم...

 

ولی بدون اون روز روز مرگ عشق منه.

 

[ یک شنبه 21 اسفند 1390برچسب:, ] [ 18:13 ] [ هومن ]

در مـــــن

کـــوچـه هـایـی اســت کـه بـا تـــــو

ســـفـر هـایـی اســت کـه بـا تـــــو

روزهــایـی اســت کـه بـا تـــــو

شــب هـایـی اســت کـه بـا تـــــو

عـــاشـقـانـه هـایـی اســت کـه بـا تـــــو . . .

نــگـشـتـه ام ،

نـــرفـتـه ام ،

ســـر نــکـرده ام ،

آرام نــیـافـتـه ام ،

نــگـفـتـه ام . . .

مــی بـیـنـی چـــقـدر بـا تـــــو کـار دارم ؟

زودتـــر بـیــــا ....!

[ یک شنبه 21 اسفند 1390برچسب:, ] [ 18:8 ] [ هومن ]

یک بار دختری حین صحبت با پسری که عاشقش بود ازش پرسید
چرا دوستم داری ؟ واسه چی عاشقمی ؟

دلیلشو نمی دونم اما واقعاْ دوست دارم ..

تو هیچ دلیلی رو نمی تونی عنوان کنی .. پس چه جوری دوستم داری ؟
چطور میتونی بگی عاشقمی ؟

من جداْ دلیلشو نمی دونم .. اما می تونم بهت ثابت کنم ..

ثابت کنی ؟؟ نه .. من میخوام دلیلتو بگی

باشه .. باشه .. میگم .. چون تو خوشگلی ..
صدات گرم و خواستنیه ..
همیشه بهم اهمیت میدی ..
دوست داشتنی هستی ..
با ملاحظه هستی ..
به خاطر لبخندت .

دختر از جواب های اون خیلی راضی و قانع شد ..
متاسفانه چند روز بعد .. اون دختر تصادف وحشتناکی کرد و به حالت کما رفت ..
پسر نامه ای رو کنارش گذاشت با این مضمون ..

عزیزم، گفتم بخاطر صدای گرمت عاشقتم اما حالا که نمیتونی حرف بزنی، میتونی؟
نه .. پس دیگه نمیتونم عاشقت بمونم ..
گفتم بخاطر اهمیت دادن ها و مراقبت کردن هات دوست دارم ..
اما حالا که نمیتونی برام اونجوری باشی، پس منم نمیتونم دوست داشته باشم ..
گفتم واسه لبخندات، برای حرکاتت عاشقتم
اما حالا نه میتونی بخندی نه حرکت کنی پس منم نمیتونم عاشقت باشم
اگه عشق همیشه یه دلیل میخواد مثل همین الان، پس دیگه برای من دلیلی واسه عاشق تو بودن وجود نداره
عشق دلیل میخواد؟
نه .. معلومه که نه !!

پس من هنوز هم عاشقتم

[ یک شنبه 21 اسفند 1390برچسب:, ] [ 17:59 ] [ هومن ]

بیادت زنده می مانم

پر از شادی و امیدم

کجایی بی تو در این باد

کمر خم میکنم بیدم

تمام حجم دلتنگی در این پاییز با من بود

برایم از تو حسی خوب

چه شورانگیز با من بود

[ جمعه 19 اسفند 1390برچسب:, ] [ 11:7 ] [ هومن ]

نمی نویسم …..

چون می دانم هیچ گاه نوشته هایم را نمی خوانی

حرف نمی زنم ….

چون می دانم هیچ گاه حرف هایم را نمی فهمی

نگاهت نمی کنم ……

چون تو اصلاً نگاهم را نمی بینی

صدایت نمی زنم …..

زیرا اشک های من برای تو بی فایده است

فقط می خندم ……

چون تو در هر صورت می گویی من دیوانه ام.
 

[ پنج شنبه 18 اسفند 1390برچسب:, ] [ 10:38 ] [ هومن ]

 

 


شده یه چیزی تو دلت سنگینی کنه….؟؟؟

 

خیلی سخته آدم کسی رو نداشته باشه…

دلش لک بزنه که با یکی درد دل کنه ولی هیچکی نباشه…

نتونه به هیچکی اعتماد کنه…

هر چی سبک سنگین کنه تا دردش رو به یکی بگه نتونه,

آخرش برسه به یه بن بست …

تک و تنها با یه دلی که هی مجبورش می کنه اونو خالی کنه …

اما راهی رو نمی بینه سرش روکه بالا می کنه آسمون رو می بینه

به اون هم نمی تونه بگه…

خبری از آسمون هم ندیده

مگه چند بار اشک های شبونش رو پاک کرده…؟!

بهش محل هم نداده

تا رفته گریه کنه زود تر از اون بساط گریه اش رو پهن کرده تا کم نیاره …

خیلی سخته ادم خودش رو به تنهایی خوش کنه اما دلی داشته باشه که مدام از تنهایی بناله…

خیلی سخته ادم ندونه کدوم طرفیه؟!

خیلی سخته ادم احساس کنه خدا اونو از بنده هاش جدا کرده …

خیلی سخته ندونی وقتی داری با خدا درددل می کنی داره به حرفات گوش می ده یا …

 

پرده ی گناهات اونقدر ضخیم شده که صدات به خدا نمی رسه…. ؟!

[ پنج شنبه 18 اسفند 1390برچسب:, ] [ 10:30 ] [ هومن ]

از من آزرده مشو،

ميروم از خانه ي تو،

قبل رفتن تو بدان عاشق و بي تقصيرم،

تو اگر خسته اي از دست دلم حرفي نيست،

امر كن تا كه بميرم به خدا مي ميرم...

[ پنج شنبه 18 اسفند 1390برچسب:, ] [ 10:28 ] [ هومن ]

مرا از یاد خواهی برد میدانم...

و من از دیدگان سرد تو یک روز میخوانم...

سرود تلخ و غمگین خداحافظ...

مرا از یاد خواهی برد و از یادم نخواهی رفت...

من این را خوب می دانم که روزی هم...

مرا از خویش خواهی راند...

و قلبت را که روزی آشیان گرم عشقم بود...

خواهی برد...

[ سه شنبه 16 اسفند 1390برچسب:, ] [ 16:38 ] [ هومن ]

از نو شکفت نرگس چشم انتظاری ام

 

 گل کرد خار خار شب بی قراری ام

 

تا شد هزار پاره دل از یک نگاه تو

 

دیدم هزار چشم در آیینه کاری ام

 

گرمن به شوق دیدنت از خویش می روم

 

از خویش می روم که تو با خود بیاری ام

 

بود ونبود من همه از دست رفته است

 

باری مگر تو دست برآری به یاری ام

 

کاری به کار غیر ندارم که عاقبت

 

مرهم نهاد نام تو بر زخم کاری ام

 

تا ساحل قرار تو چون موج بیقرار

 

با رود رو به سوی تو دارم که جاری ام

 

با ناخنم به سنگ نوشتم : بیا بیا

 

زان پیشتر که پاک شود یادگاری ام

[ سه شنبه 16 اسفند 1390برچسب:, ] [ 16:24 ] [ هومن ]

 

 

خیلی جالبه :از سوسک می ترسیم...از له کردن شخصیت دیگران مثل سوسک نمی ترسیم.

از عنکبوت می ترسیم...از اینکه تمام زندگیمون تار عنکبوت ببندد نمی ترسیم.

از شکستن لیوان می ترسیم...........از شکستن دل آدمها نمی ترسیم.

از اینکه بهمون خیانت کنند می ترسیم............ . .از خیانت به دیگران نمی ترسیم.

[ سه شنبه 16 اسفند 1390برچسب:, ] [ 16:22 ] [ هومن ]
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 10 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

سلام امیدوارم از این وبلاگ و مطالبش خوشتون بیاد
امکانات وب

ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 4
بازدید هفته : 3
بازدید ماه : 195
بازدید کل : 60064
تعداد مطالب : 97
تعداد نظرات : 20
تعداد آنلاین : 1



Alternative content